کد مطلب:286675 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

مرحوم حاج شیخ عبدالکریم و یکی از اولیای خدا
نظیر این دو داستانی كه گذشت، قصه ای است كه مرحوم آیةاللَّه اراكی از مرحوم حاج شیخ عبدالكریم (مؤسس حوزه قم) نقل فرمود. چكیده اش این است كه مرحوم حاج شیخ از امام حسین علیه السلام خواست كه به او از علوم لدنّی افاضه كند. به او گفته می شود: با نابینایی كه كنار قبر جناب حبیب می نشیند در میان بگذار. حاج شیخ آن كور را در آنجا دیدار و قصه را با او در میان می گذارد. شخص نابینا به او می گوید: بیا برویم منزل. او را می برد در محله فقیر نشین آخر شهر كربلا و منزل خود را به او نشان می دهد و می گوید: فردا بیا اینجا.

مرحوم حاج شیخ فردا كه به سراغ او می رود همسایگان می گویند: مات الاعمی یعنی كور مرده است.

حاج شیخ دستش بند می شود وطبق وظیفه شرعی، كارهای مربوط به خاكسپاری او را نظارت می كند.

نگارنده می گوید: گرفتاری آن دو تاجر و حركاتی كه از مرحوم حاج شیخ بروز كرده است، مقدمه انجام كارهای ابدان این اولیاء خدا بوده است؛ گرچه در هر كدام درسهای تربیتی و آشنایی با اسرار جهان است.